مصاحبه کننده: زینب اوزل
بسیاری از ما او را با ویدیوی آواز خواندن و نواختنش برای عباس کیارستمی در بیمارستان می شناسیم . ویدیویی که در آن شعر سعدی را با آهنگی از ساخته های محسن نامجو می خواند. در صحنه ¬ای از این ویدیو عباس کیارستمی در بستربیماری با پوشش سفید، اشکی را که از پشت عینک تیره اش جاری شده پاک می کند. مخاطب در این صحنه همان تاثیری را تجربه می کند که کیارستمی از شنیدن آهنگ گرفته بود و در عین حال سوالات بی شماری به ذهنش خطور می کند؛ از جمله چگونگی این ملاقات، دلیل انتخاب این قطعه و ده ها پرسش دیگر. من صدای سولماز نراقی را از تیتراژ پایانی فیلم شیرین، یکی از فیلم های اثرگذار کیارستمی به یاد می آوردم. به دنبال او گشتم و سرانجام پیدایش کردم. سولماز در تمامی مراحل گفتگو، برخوردی گرم و صمیمانه داشت و به همین دلیل مایلم اینجا بار دیگر از او تشکر کنم. اما آنچه در این گفتگو مرا تحت تاثیر قرار داد نه صرف آشنایی و همجواری او با عباس کیارستمی که دستاوردهای خودش، استعدادش در زمینه های مختلف هنری، ایده هایش درباره ی سنت و مدرنیسم و منظری بود که به خوشنویسی داشت …