در اين مجموعه، از ظرفيت های خوشنويسی ايرانی به ويژه نستعليق، برای آفريدن فرم هايی بهره برداری شده که يادآور آيکون ها و علائم بازدارنده يا هشداردهنده ی شهری اند. هنرمند، با استفاده از ظرفیت های لوگوگرافیک خط، به معنويت آمرانه ای اشاره می کند که از خلال اين هنر به نسل او اعمال شده است. امروزه، رواج آيکون های گرافيکی، از احيای لوگوگرام ها و تصويرنگاشت هایی خبر می دهد که وابسته به زبان خاصی نيستند و معنامندی خود را از توافق های جمعی يا قراردادهای جهان شمول می گيرند. صورت های آيکونيک این مجموعه، همچنين به رابطه ی درونی خط و قدرت طعنه می زنند؛ رابطه ای که هرچند عمرش به قدمت تاريخ نوشتار است اما با استیلای حکومت دینی در ایران، نمودهای دیگری نیز یافته است. این شعر بلند تصویری، سفرنامه ی خالقزی است از تهران به اورشلیم، به فرمان خداوند و عاشق شدن و گمراهی اش در طول راه، و سپس مجازات شدنش و درافتادنش به هاویه ی ظلمت که با ارجاع های متناوب به قصه ی طوطی و بازرگان مثنوی معنوی همراه شده است از باب تاکید بر اهمیت زبان اشاره بخش هایی از این شعر سال 96، در نشریه اینترنتی طوطی مگ به همراه یادداشتی از آنیما احتیاط منتشر شد و سال 97، در یکی از جلسات کلمه های باکارا در تهران اجرا شد.